به قـلم بهـــار |
فکرم؛ذهنم؛احساساتم؛روحم؛ همه و همه بزرگ شده اند. می فهمند چه می گویند،چه کار می کنند،کجا می روند،کجا می مانند.... اما بحث دوری ات که پیش می آید؛ می شوند مثل کودک های 3 ساله. بغض چانه شان را می لرزاند. سعی می کنند دور از همه،این بغض های فرو خورده را خالی کنند. نگاهشان را می دزدند که مبادا بچگیشان لو رود. سر را می گیرند میان دو دست...
پ.ن:در مقابل انتظارت،هنوز بچه ام. بچه ی بچه..
[ پنج شنبه 90/5/20 ] [ 6:53 عصر ] [ بهـــار ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |